آتش را میدانی از چیست که می سوزد 

از خشم 

آب را می دانی چرا خاموش می کند 

از لطف 

همه آتش شدند بر من 

چه بگویم ! 

از اینکه آتش است ولی آب نیست 

از اینکه می سوزم ولی لطفی نیست

روزم ؟

روز مرد آمدو رفت بدون این که کسی بهم تبریک بگه 

حتی او نای که ادعای رفاقت همیشه سر زبونشون بود 

خیلی تو انتظار یه تبریک بودم یه تبریک نه از هر کسی 

ولی نیومد 

کاش کسی یه تبریک بی نام و نشون می فرستاد واسم 

تا منم تو دلم خودمو گول می زدم و میگفتم از طرف A  اومده 

شاید خیلی ها هنوزم فکر می کنن من بچه ام  

ولی خدا می دونه که دیر یا زود زمان اثبات منم می رسه 

تا همه باورم کنند 

تا تو هم باورم کنی

اتفاق چه خوب بود وقتی تورو می دیدم 

 نمی دونم چرا دیگه اتفاق هم هواسش جمع شده که نیفته

  شروعم شدی                             پایانم باش

دیدمت سر بلند  بر عکس من      سری فتاده  

چه سلامی  کردی           چه نگاهی  کردی  

کاش می دانستی حسم چیست  

کاش فقط سلامت سرد بود   

   با نگاهت چه کنم