آتش را میدانی از چیست که می سوزد 

از خشم 

آب را می دانی چرا خاموش می کند 

از لطف 

همه آتش شدند بر من 

چه بگویم ! 

از اینکه آتش است ولی آب نیست 

از اینکه می سوزم ولی لطفی نیست

نظرات 4 + ارسال نظر
نجمه چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 14:19 http://www.ndd1.blogfa.com

سلام مرصاد جان.چطوری؟ممنون که سر زدی.من هر وقت آپ کنم خبرت میکنم.موفق باشی دوست خوبم

نجمه جمعه 18 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:11 http://www.sarzammin.tk

سوختم باران بزن شاید تو خاموشم کنی
شاید امشب سوزش این زخم ها را کم کنی
آه باران من سراپای وجودم آتش است
پس بزن باران بزن شاید تو خاموشم کنی

به روزم و منتظر حظور سبزت[گل]

نجمه یکشنبه 27 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 15:28 http://www.sarzammin.tk

اگر باغ نگاهم پر ز خار است ‌گلم تاراج دست روزگار است،
به چشمانت قسم با بودن تو زمستانی ترین روزم بهار است

سلااااااااام.آپیدم.منتظرم[گل]

نجمه سه‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 22:08 http://www.ndd1.blogfa.com

شهیدان را ندانم گفت چونند
شهیدان فاتحان آزمونند
به بلبل لاله‌ای در باغ می‌گفت
شهیدان رُسته‌های بذر خونند

سلام .آپم و منتظر حضور گرمت[گل]

سلام
مرسی چشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد