دلخوشی

دست این پیامهای تبلیغاتی درد نکنه که باعث میشن ادم با دیدنشون خوشحال بشه فکر کنه یکی بلخره براش یه نظر گذاشته

مرصادم در سرزمین عجایب

برای یک روز چنان محبتی رو تجربه کردم که باورش برام سخت بود باورم نمی شد که واقعا طرف خطالب  خودم بودم یا کس دیگه . اگه جلوم بود و باحام حرف میزد و رو در رو بهم می گفت  صد در صد برمیگشتم پشت سرمو نگاه می کردم ببینم کسی نیست !!! واقعا با منه !؟ 

یدفه نمی دونم از کجا پیداش شد ولی قشنگ بود برام 

توی این در بدری  و تنهایی   

مثل یه شمع بود می تونستم باهاش تا امدن برق صبر کنم 

ولی فقط یه روز بود خیلی کوتاه  

عجبااااا  انگار یکی قصد کرده منو زجر کشم کنه 

 جلب این بود زیاد شعار هم می داد ولی چه زود زد زیرش . خوب اینم از اون جون های بود که میشد صد در صد برای آبادانی ایران عزیز روش حساب کرد . ( در حد شعار )

باز رفتم توی فکر  

فکر خودم و حرفام 

جدی انگار یجای کار می لنگه  

اینقدر که به خودم اطمینان داشتم به شک افتادم 

نه جدی  باید فکر اساسی کرد  

خوب این یه تصمیمه ولی اجراشو می زارم برای روز شنبه  

منظورم فکر اساسی بود

اخه قانون توی ایران اینجوریه 

جالب تر از همه اینه که مار از پونه بدش میاد در خونش سبز میشه 

من با آذریا مشکل دارم همش گیر اینا میفتم 

بمیرم برای احساسات خوبم که کسی نیست بفهمدشون 

 خوب این اوضاع و احوال دوتا راه بیشتر برام نزاشته 

یا مرد مرد  باشم   تنهای تنها 

یا نامرد نامرد  با همه همه جا 

...... 

مرصاد هستم  

در سرزمین عجایب

چرتو پرت

چقدر حرف با آدمای روشن فکر وساده دل ادمو به آرامش می بره 

دوست دارم ساعت ها با هاشون حرف بزنم  نظرامو بگم و جوابارو بشوم 

کسای هستن که اینجان و کسای که دور از من هستن 

 ولی  بری هر دو احترامی رو قائلم که خودشونم باور ندارن 

دلم برای دوستایی تنگ شده که نیستن و رفتن کسای که  یه روزی بیشترین ارتباط رو  با هاشون داشتم  

کاش فقط بدونی یه ارتباط کی تموم میشه مثل اینکه بدونی ایستگاه بعد  

اتوبوس پیاده میشی و برای پیاده شدن باید اماده باشی  

ولی دلم می سوزه از اینکه باید یدفه قاب عکسی رو که توی ذهن داری 

از روی دیوار برداری و بزاری توی انباری دلت  

هر چقدر توی این هزار توی ارتباط  جلو میرم هرچقدر که با تفکر دقت و راهنمای اینکارو انجام میدم ولی بیشتر گم میشم تا اینکه راهو  پیدا کنم. 

الانم ذهنم یه گوشه نشسته  به یه جا خیره شده 

بد نیست بعضی روزا رو با دغدغه فکر های  فردی گذروند

خودم

برای یه روزای  حسرت می خورم  

ولی برای خودم تاسف

اندکی

اندکی با من بگو  

 اندکی از دل بگو  

اندکی از راه دور  

 اندکی  از  چشم نور 

اندکی با من بمان 

اندکی سبز بمان

اندکی احساس گرم 

اندکی آغوش باز 

اندکی  مهربان تر  

اندکی بی ریاتر  

اندکی افسوسو آه

 اندکی ... اندکی ....

دیروز

امروز اولین روز ماه رمضانه همه دنبال حاجتن من دنبال چی باشم خوبه ؟  

نمی دونم

دیشب خیلی بی خودی دپرس شدم  نمی دونم چرا  

از بس فکر کردم به اینو اون 

امروز تصمیم دارم کمتر حرف بزنم تا کمترم انرژی ازم  بره 

خدا میدونه تا ساعت 8 شب که اذان می ده می تونم دوم بیارم یا نه

تو

می دونی من کیم ؟؟؟  

نه ؟  

 . 

.

ولی من می دونم تو کی هستی !

مرسی

من خودم دارم میسوزم آروم آروم 

مرسی بنزین نریز