حسرت

یاد بنجامین باتن افتادم

لحظه ای که عاشق دختر بچه ای شد که عشق دوران جونیش بود 

لحظه ای که  گرمای اون عشق رو لمس کرد

لحظه ای که برای آخرین بار دست عشقش رو گرفت و چشم هاشو  برای همیشه بست


من از چشمهای غمیگین بنجامین فهمیدم

ما از هر طرف که زندگی رو شروع کنیم بازهم حسرت روز های رفته رو داریم

نظرات 2 + ارسال نظر
کلاغ یکشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 16:48 http://blog.kalaagh.com

سلام
فکر میکنم بهتره جوری زندگی کنیم که حسرت نخوریم.
اما میدونم این خیلی سخته
این مطلب رو توی فیسبوکت هم خوندم . من معمولا مطالب وبلاگم رو لینک میکنم اونجا. پیشنهاد میکنم تو هم همینکا ررو بکنی.
موفق باشی و سربلند

سلام
مرسی سر زدی
به نظرم هر جوریم که زندگی کنیم بازم حسرت می خوریم انگار این شده جزئی از وجودمون .
حس لینک کردن به فیس بوک رو ندارم در ضمن بعضی چیز های که دوست دارم رو تو فیس میزارم نه همرو

نجمه شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:31

این بنجامین کیه ؟؟

همون فیلم بنجامینو میگی که برد پیت بازی کرده بود؟؟؟

سلام
بله همونو می گم ( مورد عجیب بنجامین باتن )
خیلی دوسش داشتم فیلم زیبای بودم
اگه دیدی که می دونی چقدر زیبا بوده اگرم ندیدی بهتره ببینی
حس خاصی به ادم دست میده
همین الان همه یادش افتادم
بیشتر ناراحتم میکنه وقتی یادم میفته
:(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد