به این فکر می کنم که به من فکر می کنی بعد ازاین سکوت طولانی و بی پایان  ؟

به این فکر می کنم که احتمال داره آدمی باشه توی زندگی که برای یک بار هم که شده مثل یه فیلم خوب زندگیش شروع شده باشه ؟

فکرهام از گنجایش مغزم فرا تر رفته . می ترسم که تورو لابلای مشکلات زندگیم گم کنم . کاش دستی رو که به طرفت دراز کرده بودم رد نمی کردی 

کاش ها همین جوری برای من شدن مشق شب ، هر روز تکرار

تا حالا دیدی کسی رو که پول پیدا کرده  ، می خود بندازه صندوق صدقات ولی دلش برای صحاب پول می سوزه ، می خواد بده به صحاب پول ولی پیداش نمی کنه !!!

منم دلم دستمه نمی دونم باهاش چیکار کنم.

ولی برای من راه سومی هم هست !


شاید برای همیشه انداختمش دور



نظرات 1 + ارسال نظر
لی چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 15:08 http://www.leee.us

سلام
متن خوبی بود . داری به یه جاهای خوبی میرسی تو نوشتن ... ادامه بده

مرسی رفیق . حتما . البته دارم ولی تراوش نمی کنه شهاب جان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد