شب

شب دراز کشیدم که بخوابم. 

 سرمو گذاشتم روی بالشم. 

  سقف سفید اتاقمو نگاه کردم و پلکامو بستم . 

 با این که خوابم میاد ولی ذهنم پر از سئوال  

سئوالای بی جواب هر روز  

تصویر صورتت مدام میاد توی ذهنم 

مدام یاد لبخندت می فتم  

لبخندی که برام دنیایی بود 

توی ذهنم تصور می کنم با تو بودن رو 

تصوری که هیچ وقت به واقعیت نرسید 

از خودم خندم می گیره بچه شدم رفتم توی خیال 

آخه توی دنیای واقعی چیزی برام نیست

تصویرت توی ذهنم کم رنگه 

می دونم چرا ! 

چشمامو وا کردم و دوباره سقفو دیدم  

به پهلو خوابیدم شاید به چیزه دیگه ای فکر کنم 

به آینده فکر کردم به زندگی به مشکلات 

رودر رو شدن با چیزای که  برام جدیدن 

ولی باز به تو رسیدم 

انگار نمیشه تنهایی این راه سخت رو رفت 

سعی کردم ذهنم رو خالی کنم از همه چیز 

شاید بتونم بخوابم 

شاید بتونم به تو فکر نکنم 

ولی نه داری همش تکرار میشی 

خسته شدم از هر شب بیداری 

باز جامو عوض کردم  

یاد بهترین دوستم افتادم که همیشه باهامه 

یاد اینکه چقدر کمک می کنه همه جا  

و چقدر مهربونه 

ولی بازم ابروهام  رفت توهم  

آخه دوستمم که همیشه نیست کنارم 

باز تصویر لبخندت میاد توی یادم 

باز افسوس می خورم  

قید دلمو که زده بودم 

می دونستم که نمی تونم کاریش کنم 

ولی دیگه فکرمم از دستم در رفته 

دیگه صبح شده و خوابی نمونده 

برم سر کار تا اونجا دیگه به تو فکر نکنم 

اگه شد........

نظرات 3 + ارسال نظر
arezo چهارشنبه 3 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 21:30 http://www.asheghe-del-shekaste.blogfa.com

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چه راههایی که رفتم تا بفهمم جز تو راهی نیست / خلاصم کن از عشقایی که گاهی هست و گاهی نیست

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

arezo چهارشنبه 3 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 21:33 http://www.asheghe-del-shekaste.blogfa.com

........`....%%%.
......`,%%%%%%` ........
.....`,%%;,%,%%% .........
..,%%; %%% %%%
...`%/% %//%%%_%
..%(%%, %% %/; %%
..%_ %%.%/%__/%%
..,%% / %%;%%
.............`| /
...............|(.___;@@;.,..;@@;
...............|.| __@@@.;@@@;
...............|.|____ |/_____ |/___تشریف بیارید ما آپیدیم...

arezo یکشنبه 7 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 05:11 http://www.asheghe-del-shekaste.blogfa.com

یکی هست توقلبم که هر شب واسه اون می نویسم و اون خوابه...

نمیخوام بدونه واسه اونه که قلب من اینهمه بی تابه...

یه کاغذ یه خودکار دوباره شده همدم این دل دیوونه...

یه نامه که خیسه ..

پر از اشکه و کسی حالا اونو نمی خونه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد