آنکه هست نیست در برم
آنکه رفت نیست در باورم
آنکه بویش بود باورم
آنکه هست نامش در خاطرم
آنکه در آفتاب نگاهش سوختم
آنکه در مرز رخش بودم
نیست دگر در باورم
نیست دگر هیچ یاورم
نیست آنکه باید می بود
نیست آنکه همه چیز بود
نیست آنکه میدانست من کیستم
میدانستو ............................رفت
باز من ماندم