بهارست ؟ کجا ؟ اینجا ؟

مانده ام در راه خود. در جای خود.

بی دلیل نیست این افکار من.

می دانم از چیست که بهار ندارم

سکوتش پاییزم کرد..

ریختم مثل باران

پا نهادند بر احساسم

ولی باز می بارم تا بداند

باریدنم از برای اوست

نمی دانم در این ایام مالامال از خوشی چرا من نباید لبریز از احساسو سبزی باشم ؟

چرا سبز نیستم من ؟

چرا زرد بمانم بر شاخ درخت ؟

نمی دانم نمی دانم نمی دانم

نمی دانم کدامین اشتباه مرا می سوزاند - نمی دانم کدامین راه را باید رفت

نمی دانم که  می داند که من زرد  مانده ام بر زیر پایش؟

دعایم کنید تا صدای خرد شدنم را نشنوید

(نویسنده مدیریت وبلاگ)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد